این تحول همانا ملاقات مستقیم رایس با رؤسای دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی4 کشور عربی مصر، اردن، عربستان سعودی و دولت امارات متحده عربی بود.
عرف دیپلماتیک حکم میکند که شخصیتهای بازدیدکننده از کشورهای دیگر معمولاً با همتاهای خود ملاقات و مذاکره میکنند و قاعدتاً اگر خانم رایس بحثی در زمینه مسائل امنیتی دارد باید با وزرای امور خارجه این کشورها مذاکره کند و پس از انجام توافق، آنها نتیجه را به اطلاع مسئولان امنیتی میرسانند و اقدامات عملی در همان چهارچوبی که توافق شده صورت میپذیرد.
بنابراین چه اتفاقی افتاده و به چه دلیل وزیر امور خارجه آمریکا عرف دیپلماتیک را زیر پا گذاشته و مستقیماً با رؤسای دستگاههای اطلاعات و امنیت کشورهای یاد شده تشکیل جلسه داده است؟ و چه شده که مسئولان سیاسی و وزرای امور خارجه این کشورها به چنین اهانتی تن دادهاند؟
آیا نهادهای سیاسی در این کشورها دنبالهرو نهادهای امنیتیاند و این مسئولان امنیتی هستند که در نهایت تصمیم میگیرند و حرف آخر را میزنند و لذا رایس صلاح را در آن دیده که واسطهها را حذف کند و مستقیماً طرحهای اطلاعاتی و امنیتی را با مسئولان این نهادها مورد بحث قرار دهد؟
یا اینکه نهادهای امنیتی این کشورها مستقیماً با سیستم سیاسی امنیتی ایالات متحده آمریکا مرتبط هستند و لزومی ندارد مسئولان نهادهای سیاسی در جریان توافقهای امنیتی با آمریکا قرار گیرند؟!
سؤال دیگر این است که چه مسئله مهمی در میان بوده که کاندولیزا رایس چارهای جز تشکیل جلسه با رؤسای نهادهای امنیتی کشورهای یاد شده نداشته است؟ در خبرها از قول یکی از همراهان خانم رایس گفته شده که موضوع این جلسه بحث درباره کابینه وحدت ملی فلسطین بوده است.
به نظر میرسد که این سخن کسی را قانع نمیکند و بیشتر به هدف منحرف کردن اذهان عمومی گفته شده و گرنه این موضوع چه ارتباطی به –مثلاً- رئیس دستگاه اطلاعات و امنیت امارات متحده عربی دارد؟!
عبدالباری عطوان، روزنامهنگار و تحلیلگر معروف فلسطینی مقیم لندن در اینباره قاطعانه میگوید: آنها ما را احمق تصور میکنند و فکر میکنند ما بچه هستیم و نمیفهمیم.
من تردیدی ندارم که آنچه در این جلسه مورد بحث قرار گرفته راهکارهای مربوط به ضربه زدن به ایران و گسترش دادن فتنه فرقهای و کشمکش سنی- شیعی در منطقه بوده و اگر هم بحثی درباره کابینه وحدت ملی فلسطین مطرح شده باشد، مربوط به چگونگی به شکست کشاندن این کابینه یا چگونگی واداشتن حماس به شناسایی اسرائیل و پذیرش توافق اسلو و کنار گذاشتن مقاومت بوده است.
پاسخ این سؤالها هرچه باشد یک نکته مسلم است و آن اینکه ایالات متحده آمریکا برای پیشبرد طرحهای شیطانی خود در منطقه روی دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی کشورهای به اصطلاح «میانهرو» عرب حساب میکند.
اما این دستگاهها قاعدتاً باید بدانند که آنچه در این منطقه برای آمریکا مهم است امنیت و ثبات کشورها نیست بلکه آمریکا در خاورمیانه فقط به نفت و تضمین امنیت اسرائیل میاندیشد و بس!